و چقدر کلاغ ها زشت هستند.
روی دیوار
روی بام
هر جا که چشم کار می کند
هیاهوی سیاهی در حال قار قارند.
و هیچ وقت
خاطره ی عشق پاک کلاغی به قورباغه را از یاد نمی برم،
و آن کلاغ عاشق قورباغه ی مرداب شده بود،
این عشق تا عمق پرهای سیاهش
نفوذ کرده بود.
تا این که روزی
کلاغ را دیدم که روی بام ما ((قور قور)) می کرد.
آری چه عشق زیبایی.
و حال می گویم:
چقدر کلاغ ها زیبا هستند...