• وبلاگ : سيب سرخ
  • يادداشت : يادگار شهيد
  • نظرات : 10 خصوصي ، 25 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    لحظه اي بامن باش نازنينم!
    تواين دنياي نامردي يه دختر نابينا بود که يه دوست پسر داشت دختره دوست پسرشوخيلي دوست داشت يه روز بهش گفت اگه من دو تاچشم داشته باشم واسه هميشه باهات ميمونم يه روز يه نفر پيدا شد که چشماشو داد به دختره .دختره وقتي تونست دوست پسرشو ببينه ديد که اونهم نابيناست به پسره گفت :ديگه نميخوامت از پيشم برو. پسره وقتي ميرفت لبخندي زد وبا اشک گفت: مواظب چشماي من باش.